میگون نگین قصران

میگون نگین قصران

meygoon negine ghasran
میگون نگین قصران

میگون نگین قصران

meygoon negine ghasran

پادشاه فصلها پاییز

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش


ابر؛ با آن پوستین سرد نمناکش



باغ بی‌برگی، روز و شب تنهاست


با سکوت پاک غمناکش


ساز او باران، سرودش باد


جامه‌اش شولای عریانی‌ست


ور جز اینش جامه‌ای باید،


بافته بس شعله ی زر تارِپودش باد





گو بروید، یا نروید، هرچه در هرجا که خواهد، یا نمی‌خواهد


باغبان و رهگذاری نیست


باغ نومیدان،


چشم در راه بهاری نیست


گر زچشمش پرتو گرمی نمی‌تابد


ور به رویش برگ لبخندی نمی روید،


باغ بی‌برگی که می‌گوید که زیبا نیست؟


داستان از میوه‌های سر به گردونسای اینک خفته در تابوت


پست خاک می گوید




خنده اش خونیست اشک آمیز


جاودان بر اسب یال افشان زردش می‌چمد در آن


پادشاه فصلها، پاییز.


از : مهدی اخوان ثالث

ارسال از طرف منانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد