میگون نگین قصران

meygoon negine ghasran

میگون نگین قصران

meygoon negine ghasran

شهدای میگون شجاعان دلیر ایران زمین یادشان گرامی باد




به هر که
هرچه داشتی بخشیدی
حتی تیر‌ها هم
از پیکرت
خون نوشیدند

قانون حریم 150 متر رودخانه محاسن و معایب آن برای اهالی بومی شهر میگون

به گزارش خبرگزاری تسنیم از شمیرانات، با توجه به اقلیم خاص و شرایط حاکم بر رودبارقصران مصوبه 150 متری دره ها و رودخانه ها کارشناسی درستی نشده  و این مصوبه نیاز به بازنگری قانونی دارد.

   سیستم دفع فاضلاب و اگو گذاری شهر اوشان، فشم و میگون 90 درصد اجرایی شده است اما 10 درصد باقی مانده و مشکل فاضلاب فشار زیادی را به مردم بومی وارد کرده که حتی نمی توانند یک سر پناه در املاک و اجدادی خود برای فرزندانشان بسازند و در حق مردم کوتاهی شده است.
همانطور که باید حریم رودخانه از ساخت سازهای غیر مجاز پاکسازی شود همانطور هم مردمی که سالهای سال در کنار این رودخانه آن را به درستی حفظ کرده اند و میراث دار این اقلیم بوده اند بتوانند در آن به راحتی ادامه زیست نمایند...
شهر اوشان، فشم و میگون یک منطقه گردشگری و خوش آب و هوا است و تعداد محدودی از افراد مرفه در این منطقه ویلاسازی کردند اما در حقیقت ساکنین این منطقه اکثرا قشر ضعیف و ساده زیست هستند و با اجرای این مصوبه مردم جهت ساخت بنای مقاوم بجای  بناهای نا ایمن خود در جایی که پدرانشان زندگی میکردند دچار مشکل شده اند...
در صورتی که دیده شده در خارج از محدوده این سه شهر در روستاها در بستر رودخانه ساخت سازهای غیر قانونی انجام شده یا رستوران های منطقه با گسترش اماکن خود در بستر رودخانه معضلاتی ایجاد کرده اند اما مردم بومی در مقاوم سازی بناهای خود که در نزدیکی رودخانه ها سالهای سال بنا شده اند دچار مشکل هستند...
در این بین تلاشهایی هم جهت تغییر قانونی این حریم صورت گرفته ولی تابحال بی فایده بوده است...لیکن مردم شهید پرور و مظلوم رودبارقصران و مخصوصا میگون در این خصوص خواستار بازنگری قانون توسط مراجع ذیصلاح هستند

پیشینه تعزیه خوانی در ایران . آیا درب حسینیه قدیم میگون را دیده اید ؟


تاریخ پیدایش تعزیه به صورت دقیق پیدا نیست. برخی با باور به ایرانی‌بودن این نمایش آیینی، پاگیری آن را به ایران پیش از اسلام به پیشینهٔ سه‌هزارسالهٔ سوگ سیاوش پهلوان داستان‌های ملی ایران نسبت داده و این آیین را مایه و زمینه‌ساز شکل‌گیری آن دانسته‌اند.[۶] برخی پژوهشگران نیز پیشینهٔ آن را به آیین‌هایی چون مصائب میترا و یادگار زریران بازمی‌گردانند و برخی پیدایش آن را متأثر از عناصر اساطیری میان رودان، آناطولی و مصر، و کسانی نیز مصائب مسیح و دیگر افسانه‌های تاریخی در فرهنگ‌های هند و اروپایی و سامی را در پیدایش آن کارساز دانسته‌اند. ولی به گمان بسیار، تعزیه — جدا از شباهت‌هایش با عزاداری‌های آیینی گذشته — شکل تکامل‌یافته‌تر و پیچیده‌تر سوگواری‌های سادهٔ شیعیان سده‌های نخستین برای کشته‌شدگان کربلا است.[۷]

برخی دیگر با استناد به گزارش‌هایی، پیدایش تعزیه را مشخصاً از ایران پس از اسلام و مستقیماً از ماجرای کربلا و شهادت حسین و یارانش می‌دانند. در دورهٔ اخیر سوگواری برای شهیدان کربلا از سوی دوستداران اهل بیت در آشکار و نهان در عراق، ایران و برخی از مناطق شیعه‌نشین دیگر انجام می‌گرفت؛ چنان‌که ابوحنیفه دینوری، ادیب، دانشمند و تاریخ‌نگار عرب، در کتاب خود از سوگواری برای خاندان علی به روزگار امویان خبر می‌دهد.[۸]

اگر تعزیه را به معنی عزاداری و سوگواری و نه به معنی شبیه‌خوانی امروز گمان کنیم، نخستین سوگواری بعد از پیشامد عاشورا از سوی گواهان عینی واقعهٔ کربلا بوده که در سنین کودکی و نوجوانی پس از عاشورا به اسارت رفتند؛ در واقع از هنگامی که قافلهٔ اسرا به طرف شام حرکت نمودند. برخی شبیه‌خوانی و برپایی تعزیه را جهت تماشای عینی واقعهٔ کربلا به یزید نسبت داده‌اند که گویا از عاملین واقعهٔ کربلا خواسته بود تا اعمالی را که مرتکب شده‌اند نمایش دهند و برخی به صفویه، دیلمیان و قاجاریه.[۹]

اما شکل رسمی و آشکار این سوگواری، به روایت ابن‌کثیر، برای نخستین بار در زمان حکمرانی دودمان ایرانی شیعه‌مذهب آل بویه صورت گرفت.[۱۰] این سوگواری به گونه‌ای بود که معزالدوله احمد بن بویه در دهم محرم سال ۳۵۲ هجری قمری در بغداد به مردم دستور داد که برای سوگواری، دکان‌هایشان را بسته و بازارها را تعطیل کرده، نوحه بخوانند و جامه‌های خشن و سیاه بپوشند.[۱۱] از این دوره دسته‌های عزاداری و نوحه‌خوانی رایج شده و پایه‌های نمایش شبیه‌گردانی ایران گذاشته شد.[۱۲]

در دوران حکومت سلطان محمد خدابنده، شیعیان حداکثر استفاده را در انجام مراسم سوگواری و بزرگداشت خاندان محمد می‌کردند اما سوگواری‌ها در این فاصلهٔ تاریخی سبک مشخصی نداشت. به‌تدریج و به مرور زمان، عزاداری‌ها برای حسین‌بن علی، شکل و شیوهٔ مشخصی پیدا کرد.[۱۳]

تعزیه بیشترین رواج خود را با حمایت دولت و حکومت صفویان پیدا کرد. در دورهٔ شکوفایی تعزیه، با رواج تشیع و دلایلی مانند روضه‌خوانی و حمله‌خوانی تعزیه از حمایت بیشتری برخوردار شد.[۱۴]


تابلوی تعزیه اثر کمال‌الملک

تعزیه اما در دورهٔ ناصرالدین شاه به اوج خود رسید و بسیاری این دوره را عصر طلایی تعزیه نامیده‌اند. تعزیه که پیش از آن در حیاط کاروانسراها، بازارها و گاهی منازل شخصی اجرا می‌شد، اینک در اماکن باز یا سربستهٔ تکایا و حسینیه‌ها به اجرا درمی‌آمد. معروف‌ترین و مجلل‌ترین این تکایا، تکیهٔ دولت بود که در همین دوره به دستور ناصرالدین شاه و مباشرت دوستعلی‌خان معیرالممالک در سال ۱۳۰۴ هجری قمری ساخته شد.[۱۵] تکیهٔ دولت در زمان ناصرالدین شاه به تقلید از تماشاخانه اپراهال انگلستان ساخته شد که ابتدا به منظور یک سالن تئاتر ساخته شد اما با مخالفت‌هایی که بود به تکیه تبدیل شد. از دیگر تکیه‌های معروف آن زمان تکیهٔ معاون‌الملک در کرمانشاه بود. [۱۶] در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه، تعزیه در ۳۰۰ مکان مشخص برپا می‌شد.[۱۷] تعزیه تا زمان مشروطیت در اوج ماند.[۱۸]

در سال‌های آغاز دیکتاتوری رضاخان، یعنی پس از ۱۳۰۴ هجری شمسی، اجرای تعزیه و روضه‌خوانی رفته‌رفته ممنوع اعلام شد و با تخریب تکیهٔ دولت به دستور رضاخان، تعزیه پا به دوران افول خود گذاشت. هرچند پس از شهریور ۱۳۲۰ دیگر بار سر برآورد، اما در برابر سرگرمی‌هایی همچون سینما و تئاتر، نتوانست موقعیت و عظمت پیشین خود را بازیابد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی چون این انقلاب برگرفته از حادثه کربلا بود دوباره تعزیه در ایران قوت گرفت و دوران جدیدی را اغاز کرد .

امروزه در گوشه و کنار این سرزمین حسینه هایی مثل حسینیه اعظم میگون در ایام محرم تعزیه ، این سنت و ایین ایرانی اسلامی را پرپا مینماید


تعزیه در میگون قدمت طولانی داشته ، گفته میشود در سالهای دور بیشتر در ایام محرم از طالقان تعزیه خان دعوت می شد تا در این ایام مردم با دیدن تعزیه به سوگواری بپردازند .در ادامه افرادی از اهالی میگون به امر تعزیه خوانی روی اوردند ،مانند: مرحوم حاج اقا کیارستمی ، مرحوم محمد ربیع کیارستمی ، مرحوم مطلب کیارستمی ، مرحوم ایت کیارستمی ، مرحوم محمد مهدی سالارکیا و ... میتوانم نام برد .

در سالهای اخیر نیز افرادی به این امر مشغول بوده اند مانند : اقایان نجات میر اسماعیلی ،فرهاد کیارستمی ، رحمت سلیمانی ، غلام سلیمانی ، محمد علی کیارستمی و ...



عکسی که در ذیل میبینید جلوی درب حسینیه قدیم میگون می باشد ، که تعزیه خوانان آن عهد با لباس تعزیه جلوی ان ایستاده اند و این عکس را در تاریخ تعزیه میگون ثبت نموده اند .....



برای وطن به یاد شمیران -


برای هموطنانی که همیشه دلشان برای ایران می تپد:


                                        این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست


                                                       این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست                                           

                                        

                                       ان کشور نو ،ان وطن دانش صنعت


                                                           هرگز به دلنگیزی ایران کهن نیست


                                       در مشهد و یزد و قم و سمنان و گلستان

                                

                                                لطفی است که در "کلگری" و "نیس" و "پکن" نیست


                                       در دامن  بحر خزر و ساحل گیلان


                                               موجی است که در ساحل دریای "عدن" نیست


                                       در پیکر گلهای دلاویز شمیران 


                                                 عطری است که در نافه "اهوی ختن" نیست 

                         

                                       اواره ام  خسته و سرگشته و حیران 


                                               هرجا که روم، هیچ کجا خانه من نیست  


                                       اوارگی و خانه بدوشی چه بلایی ست 


                                              دردی است که همتایش در این دیر کهن نیست  


                                      من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ


                                             در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست !


                                      هر کس که زند طعنه به ایرانی ایران


                                           بی شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست !


                                     " پاریس" قشنگ است ولی نیست چو "تهران"


                                     لندن به دلاویزی شیراز کهن نیست


                                              هرچند که سرسبز بود دامنه الپ


                                    چون دامنه البرز ، پر از چین شکن نیست


                                      این کوه بلند است ولی نیست دماوند  


                                     ان رود چه زیباست ولی رود تجن نیست


                                     این شهر عظیم  است ولی شهر غریب است


                                    این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست

شعر از :زنده یاد خسرو فرشید ورد